هنر در دوره ساسانیان، ایران و چین را پیوند زد

نویسنده : مهری بیرانوندی

نقاشی در میان روابط هنری ایران و چین در زمان ساسانیان، سهم بسیاری دارد و از نشانه های بارز تاثیرات متقابل در هنر ایران و چین است. چهار دین مختلف توسط ایرانیان در چین گسترش یافت و سه دین از این چهار دین یعنی مانویت، بودایی و نسطوریت در تبلیغات خود از نقاشی و تصویرگری به عنوان وسیلهای کارآمد در تبلیغ اصول مذهبی خود استفاده می کردند.
نقاشی در میان روابط هنری ایران و چین در زمان ساسانیان، سهم بسیاری دارد و از نشانههای بارز تاثیرات متقابل در هنر ایران و چین است. چهار دین مختلف توسط ایرانیان در چین گسترش یافت و سه دین از این چهار دین یعنی مانویت، بودایی و نسطوریت در تبلیغات خود از نقاشی و تصویرگری به عنوان وسیله ای کارآمد در تبلیغ اصول مذهبی خود استفاده می کردند.در این میان مانویت از دو دین دیگر هم بیشتر به نقاشی اهمیت می داد. مانی پیامبر این دین، در نقاشی بسیار ماهر بود، به حدی که در ادبیات ایران به صورت سمبل نقاشی مطرح شده است و معیاری برای نشان دادن اوج و کمال نقاشی قرار گرفته است.
بیامد یکی مرد گویا ز چین / که چون او مصور نبیند زمین
به صورتگری گفت پیغمبرم / ز دین آوران جهان برترم
اول آنكه مانی نقاش چیره دستی بوده است و دیگر اینکه به نظر ایرانیان او از چین آمده بود.
یعنی در ایران برای نقاشی و هنر چین اهمیت خاصی قایل بودهاند تا حدی كه فکر می کردند مانی از چین آمده است. ولی در تحقیقاتی که صورت گرفته است، مانی نقاشی را از چینی ها یاد نگرفته است بلکه برعکس نقاشی ایران توسط مانویان به چین رفته است.
به عقیده نقادان جدید، نقاشی در چین، در اصل ایرانی و مانوی است، فقط چون پس از رفتن از ترکستان شرقی به چین بار دیگر از راه چین به ایران برگشته و مردم چین نیز از خود آثاری در آن گذاشتهاند، به سبک چینی مشهور شده است. در مورد نفوذ هنر نقاشی مانوی در چین پژوهشگران خارجی اظهارنظرهایی کردهاند. از جمله، «رنه گروسه»، محقق فرانسوی معتقد است که از ترکیب مایه های هنری ایران ساسانی و هنر چین، هنر نقاشی در تورفان پدید آمد، که در هیچ جای دیگر نظیر آن را از حیث کمال و زیبایی نمیتوان یافت. شیوه آراستن نسخههای خطی با مینیاتورهای زیبا که بعدا در ایران اسلامی معمول شد و به ویژه در دوران تیموری به حد کمال رسید؛ نخستین بار توسط مانی ابداع شد و بعد به تمام سرزمینهای دور دست آسیای میانه و چین راه یافت.«ماریو بوسالی»،استاد هنر دانشگاه روم، در این مورد نوشته است که مکتب نقاشی از ایران توسط اویغورها به چین رفت و سپس در دوران مغول با تغییراتی از چین به ایران بازگشت و به صورت مینیاتور چینی مورد پیروی هنرمندان ایرانی قرار گرفت. به طوری که اسناد و مدارک مکتوب نشان میدهد و تاریخ چین نیز حاکی است، نقاشی از ایران به چین رفته است و بعید نیست که این هنر در چین مانند هر هنر دیگری که از ملتی به ملت دیگر منتقل میشود و تا اندازهای تحت تاثیر خصوصیات روحی و سنتی آن ملت قرار میگیرد، تا حدی رنگ چینی به خود گرفته باشد ولی پایه و اساس و اصلوب همچنان ایرانی باقی مانده است.شادروان پروفسور «پوپ» نیز در شاهکار بی نظیر خود «هنرهای ایران» مینویسد که از قرن پنجم پیش از میلاد تا قرن هشتم میلادی نفوذ نقاشی ایران در نقاشی چین بسیار بوده است. مفهوم این نظر آن است که در مدت ۱۳ قرن تمام نقاشی های ایران بر هنر نگارگری چین تاثیر میگذاشته است.
اینکه نقاشی ایران در زمان باستان به خصوص در زمان ساسانیان از راه آسیای مرکزی به چین نفوذ کرده، بنابر اکثر منابع تایید شده است، به خصوص این نفوذ توسط مذهب مانی بسیار بوده است.
مانی و مبلغان مانویت برای اینکه همه مردم اصول و عقاید آن مذهب را بفهمند، از نقاشی استفاده میکردند و با نقاشی های زیبا، اصول دین خود را نمایان میکردند. متون مذهبی خود را نیز برای آنکه بیشتر مورد قبول واقع شوند، با نقاشی های زیبا، جذاب می ساختند و وقتی که این مذهب به چین نفوذ کرد این ویژگی خود را نیز گسترش داد. یکی از مکانهایی که تاثیرات هنر نقاشی ایران ساسانی را در چین نمایان میسازد، غارهای منطقه دون خوانگ است. در معابد زیرزمینی منطقه دون خوانگ یک سری نقاشی دیواری وجود دارد که در آنها تاثیر هنر نقاشی ساسانی به صورت حاشی های مرواریدی شکل دیده میشود که این نوع حاشیه ها از ویژگی های هنر ساسانی هستند. از دیگر تاثیرات هنر نقاشی ساسانی در منطقه دون خوانگ میتوان از زمینه سرخ رنگ نقاشی نام برد که یک سنت ایرانی در دوره ساسانی است. چنانچه پوپ می گوید: «زمینه قرمز نقاشی های دیواری و تزیینات به شکل مروارید، هر دو اصالتا ساسانی هستند که عموما در معابد بودایی دون خوانگ به کار رفته است.» تاثیر پیکرنگاری ایران بر پیکرنگاری بودایی چین تا پایان دوره ساسانی و سراسر دوره تانگ ادامه مییابد و حتی در برخی از نقاشی های دیواری و روی چوپ ژاپنی نظیر سه نقاشی روی چوب دوره تانگ که در «شوسوین» نگهداری می شوند مشاهده می شود.
نقش نسطوریان در گسترش نقاشی ساسانی در چین
نسطوریان نیز در نفوذ و گسترش نقاشی ساسانی در چین سهم داشتهاند. هنگامی که هنر نگارگری میان پیروان دیانت حضرت مسیح در ایران رایج شد با آنکه این هنر از نقاشی بیزانس الهام میگرفت با این همه از تاثیر مکتب نقاشی ایران نیز بر کنار نماند و هنگامی که این روش به وسیله نسطوریان ایرانی به نقاط دوردست ترکستان رفت، تاثیراتی را از نقاشی ایرانی با خود به همراه برد و در آن سرزمینها متداول ساخت. در منطقه تورفان که مجموعهای از تاثیرات هنری مختلف به چشم میخورد، از نقاشی نسطوری نیز نمایندهای وجود دارد که در این نقش دیواری تاثیر هنر ایرانی همراه با جریان هنری بیزانس پدیدار است.
تاثیرات نقاشی چینی بر نگارگری ایرانی
اما چین نیز در هنر نقاشی ساسانی تاثیراتی داشته است اگرچه به پایه تاثیر ایران آن عهد بر نقاشی چینی ها نمیرسد.
نقاشی چینی از دیرباز برای مردم ایران شناخته شده بود. آثار نقاشی چینی به صورت پردههای نقاشی یا به صورت تزیین روی آثار وارداتی از سرزمین چین از قبیل ظروف سرامیک و منسوجات ابریشمی و... وارد ایران میشد. ایرانیان از این طریق با نقاشی چین آشنا شدند و به آن علاقهمندی نشان دادند. متون ادبی ایران بعد از اسلام سرشار از اشارات و تلمیحات در تمجید از نقاشی چینی و از همه مهمتر مانی است که به واسطه مهارتش در هنر نقاشی او را چینی یا برخاسته از چین تصور میكردند. اما بیشتر تاثیرات نقاشی چینی بر هنر ایران، مربوط به پس از اسلام و به خصوص از عهد مغول به بعد است .


منابع:
۱- رکن الدین همایونفرخ، سیری در مینیاتور ایران، تاثیر نقاشی ایران بر نقاشی چین، هنر و مردم، اردیبهشت و خرداد، تهران ۱۳۵۳.
۲- محمد برنا مقدم، درآمدی بر سیر اندیشه در ایران (مانی – مزدک)، انتشارات جهان کتاب، تهران، ۲۵۳۶.
۳- رمان گیرشمن، هنر ایران در دوره پارتی ساسانی، تهران. http://arti.ir